سلام
به یاد اولین شعرم می سرایم
که داستان رنگین کمانی بود بالای خانه ای
زمانی که از طیف هیچ نمی دانستم
و محو در تماشای زیبایی رنگ های آسمان می شدم
زمانی که نمی خواستم رنگین کمان را حفظ کنم
اسم علمی رویش بگذارم
و از منشور ردش کنم
و رنگین کمان برایم رنگین کمان بود
با همان رنگ های آسمانی و زیبایش
و زمانی که می اندیشم
فقط ممکن است بالای خانه ای روی یک تپه
رنگین کمان نقش ببندد
و چه درست می اندیشیدم
...................................................
و زمانیکه برای یافتن واژه پراکندن
سه شب و سه روز فکر کردم
و زمانی که برای شعر سختم نام می نهادم
و شکل می کشیدم
و زمانی که با نگریستن به شعرم
محو در زیبایی اندیشه های پرمغز خویش می شدم
و زمانی که....
یادش بخیر
چه زمانی بود
خداحافظ
|