سلام
مدتی بود چیزی برای گفتن و حرفی برای زدن نداشتم.
حتی الان هم حرفی ندارم.فقط چون دلم خیلی تنگ شده بود اومدم و یه پست زدم.
این روزها کم خوابی خیلی بهم فشار میاره و از همه طرف محاصره شدم.
دیشب یه کتاب خوندم به اسم نیمه پنهان همون چیزی بود که فکر می کردم و اصلا با تعریفهای سایرین جور در نمی اومد.
این روزا نه حوصله خانم "ن" را دارم.نه حوصله خودم رو و نه حتی حوصله شیراز رو.(البته فکر کنم یه کم تند رفتم!)
خیلی سرگردونم.دعا کنین.ممنون.
|