سلام

امروز "ف" غایب وجاش حسابی خالی بود. بخصوص که معلمها تا تونستن اعتقادات خلاف عرق ملی خود را ابراز کردن.

امروز تولد "م" ,صمیمی ترین دوست امسال من بود و اون از این که من اولین نفر بهش تبریک گفتم خیلی خوشحال شد.البته این جوری گفت .الله اعلم.

من هیچ وقت با هیچ کی صمیمی نمی شم و دوستام بهم می گن تو خیلی بی معرفتی!

به هرحال امروز همه چی به خیر گذشت ولی متاسفانه من عصر نتونستم بخوابم و الان دارم چرت می زنم.یکی از ذلایل اصلیش هم این بود که شیما تا دلش خواست در مورد ذوق و شوقش به اتاق جدیدش صحبت کرد.

من الان یک عالم کار دارم و باید برم .

خداحافظ

سلام

امروز آسمون خیلی قشنگ بود.یه آسمون آبی, پر از ابرایی مثل پنبه.

امروز خانم "ن" باز هم اون اصطلاحش رو به کار برد:"کجا وایساده؟چه خبره؟!"

امروز دلم حسابی به حال "پیشها"مون سوخت.البته در اصل به حال آینده خودم.

بدبختها رخت خواب دشکشون رو هم تو مدرسه انداختن.امروز داشتم به این فکر می کردم که با وجود این که خونه جدیدمون خیلی بزرگتر از الانیه هست , ولی احتمالا دلم واسش تنگ میشه.چون ویوی خیلی خوشگلی داشت بخصوص تو" بهار.تابستون.پاییز.زمستون شب.روز....!"

اینروزها حتی به عیدهم امیدی ندارم.امتحانها مثل آوار ریخته سرمون و من فقط به چرت توی اتوبوس زندم.

امروز خانم "ن" باز هم با "ز"در مورد "زباله دانی تاریخ و ما متعلق به" جر و بحث کرد .و ما هنوز نفهمیدیم بحث خانم "ن" با "ف" درباره این که اون یک "مسلمون ایرانیه.یایه ایرانی مسلمون؟!"

به چه نتیجه ای رسید.

خداحافظ

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes